می ریزد امشب از قلمها درد، برگرد حالا بیا از راه خود، برگرد، برگرد محضِ خداوندِ کبوترهای چاهی ای همنشینِ واژههای درد! برگرد شبهای کوفه، گرمِ لبخند تو بودند در سینهها حبس است آهِ سرد، برگرد امشب، تحجُّر در کمینت مانده تا صبح ای شب ستیز! از راهِ این شبگرد، برگرد تشنه به خون عدل و انصاف است ای مرد! ...
ادامه مطلب »آرشیو برچسب: عاکف کرمانی
یادداشت محمدعلی عربنژاد در نشریه ذوالفقار کرمان:کرامات انسانی در عهده نامه مالک اشتر:(قسمت اول)
سرویس خبر: صبح امروز نشریه ذوالفقار کرمان در شماره ۸۴۶ خود یادداشتی از محمدعلی عرب نژاد(عاکف) را ستون دین و انسان خود منتشر کرد ضمن تشکراز جناب آقای احمدی مدیرمسئول محترم و سرکار خانم دکتر نسترن ابراهیمی سردبیر محترم این نشریه قسمت اول این یاددداشت از نظر خوانندگان محترم می گذرد: مقدمه(ذوالفقار): گاهی اوقات در بین بسیاری از افراد، اینگونه ...
ادامه مطلب »«مست، تا لحظه افطار»
میرسد گاهی از این کوچهی خلوت، خبرت یک شب از راه بیا، باز نشینم به برت میکند روحِ مرا بین مناجات قنوت مست، تا لحظهی افطار، حضورِ سحرت مویِ تو باعث پیدایش شعری دگر است ریخته بافهای از جنسِ غزل دور سرت به دلم مانده در این تلخی ایام هنوز لذت بوسه ای از کنجِ لب پر شکرت کاش رد ...
ادامه مطلب »شرمنده ی لطف دوستان
بنام خداوندگار عشق و معرفت سلام دوستان عزیز و سلام خردادیهای مهربان در ساعات پایانی بیستم خردادماه ۹۵ در حالی که اولین ساعات ۳۴ سالگی را تجربه می کنم بر خودم لازم دیدم در مرقومه ای بی سرو ته و بسیار ناچیز و عاری از ادبیات و به حسب ادب و براساس قانون معرفت و دوستی و عاطفه، از همه ...
ادامه مطلب »شبِ شعر عاکف
در این شهر، راهی به جایی ندارم به جز دردها آشنایی ندارم بدور از صفِ مدعیان نشستم همین هستم و ادعایی ندارم تو ای شیخ! باش و خدایی که داری که من جز بتِ خود، خدایی ندارم میان همه دلبریهایِ دنیا پری رویِ بالا بلایی ندارم چنان بی تو غرقِ سکوتم که حتی غم و هق ...
ادامه مطلب »«توبه نامه»
چه قَدَر چشم های تو نازند مثل آهو، شبیه یک بادام خم ابروت مثل یک شمشیر سرخی گونه ات شبیه جام می شود با تو رفت تا دریا با تو باید سوار قایق شد می شود با تو عشق را فهمید می شود با تو مست و عاشق شد زیر این چهره ی پر از خنده صورتی غرق ...
ادامه مطلب »تهمت های بی پایان…
گلهام، پژمردند؛ بر این خاک، نفرین! در دشت، بر سرهای زیر لاک، نفرین! خوابم پریشان است و من درگیر فریاد بر حمله ی کابوس وحشتناک، نفرین!
ادامه مطلب »«جدایی از کسی که…»
کنار تو سخن گفتن از احوالم؛ عجب کاری! بله! انگار که در شوره زاری بذر می کاری
ادامه مطلب »اختتامیه اولین جشنواره شعرآزاد استان کرمان
سرویس خبر: شب گذشته سی ام دیماه محمدعلی عرب نژاد(عاکف) در مراسم اختتامیه اولین جشنواره شعر آزاد استان کرمان که در شهرستان بردسیر برگزار شد حضور یافت. بر اساس این گزارش محمدعلی عرب نژاد به دعوت فرمانداری بردسیر و به همراهی مهندس ایرانمنش معاون سیاسی فرماندار در این مراسم شرکت کرد. به روایت تصویر:
ادامه مطلب »آهای اهالی منطقه!
من حامل قریب چهل سال قصه ام، از شهریور ۵۷ تا آذر ۹۴ از صدر سپید روی تا زاکزاکی سیاه چرده موسی تا ابراهیم آتش های در زیر خاکستر قلمم ادعای نویسندگی خود را به رخ کر و لالان تاریخ می کشد. مخاطره ها را نهیب خواهد زد… …اینجا عصر حجر نیست عصر اندیشه و آزادی بیان است چهره ی ...
ادامه مطلب »چشم انتظاری(در آستانه شب یلدا)
اول فصل زمستان، دل، بهاری می شود
ادامه مطلب »