آرشیو برچسب: عاکف کرمانی

تقدیم به کلام زنده

هوالعشق ن والقلم و مایسطرون… سلام حتما از همین حوالی عبور خواهی کرد. آری همین حوالی و در زیر کاج های باران خورده و در یک قدم زدن متفاوت، به تماشای گنجشک ها خواهی نشست و خواهی دید سنگ ها را طفلکان بشر   ساخته اند و خواهی دید که زخم و نمک ها نیز محصول کارخانه ی فکر انسانند به ...

ادامه مطلب »

برای دخترم به مناسبت روز دختر

مریم! بیا با من بخوان شعر اقاقی را سرخم؛ سپیدی؛ بارور کن این تلاقی را   مریم! تو رخ دادی میان شعر و فهمیدم تنها دلیل سوژه های اتفاقی را   مریم! نگاه تو شراب تازه ی عشق است پر می‌کند پیمانه‌ی خالی ساقی را   لبخند تو راز تمام جاودانی‌هاست در تو تماشا می‌کنم اسرار باقی را   دنیا ...

ادامه مطلب »

دیدن…؟!

دیدن، شمیم رایحه‌ای از شنیدن است دیدن، ترانه‌ی شبِ از خود رمیدن است   دیدن، شکوهِ ناب ترین شعرِ زندگیست دیدن، کنار قافیه‌ها آرمیدن است   دیدن، مرا به سوی هدف سوق می‌دهد دیدن، شروعِ ثانیه‌های رسیدن است   دیدن، پیام آمده از قعر سینه‌هاست دیدن، به سمتِ قاصدکِ دل دویدن است   دیدن، کلام زنده‌ی لب‌های داغِ ماست دیدن، ...

ادامه مطلب »

بت های این بتخانه…

به مناسبت ورود و دفن شهدای گمنام به کرمان:   دارند می‌آیند مردانی که گمنامند گمنام اما راه حلّ هر معمایند   دارند می‌رقصند همراه سکوتی محض آری چقدر این قاصدک‌ها ناز و آرامند   آزادگی را ارمغان آورده می‌دانند گنجشککان باغ، بندِ دانه و دامند   ای آسمانی‌ها! حقیقت را ببارانید اینجا حقیقت‌های ما هم غرقِ اوهامند   ای ...

ادامه مطلب »

بچه ماهی

بداهه ای در بازگشت از سفر مشهد و حال و هوای خاص حرم: «بچه ماهی» نوشتم باز هم پیش تو شعرِ بی‌پناهی را مقفا کرده ام تصویرهای “یاالهی” را رمیده آهویی از بند صیاد و یقین دارد مداوا می‌کند چشمِ تو دردِ بی‌پناهی را تمنا می کنم از خشکی ساحل ببر دیگر به دریای پر از مهرِ خودت این بچه ...

ادامه مطلب »

نامه ای به دختر سید صفدر حسینی: خدا نمی بخشد!…

از: فرزند یک جانباز ساده بازنشسته به: دختر سیدصفدر حسینی من شاعرکی هستم زخم خورده از خیرالموجودین لیست ناامید و حالا بیرون شده از لابلای غزلهایی که درد را با زبان عاشقانه به تصویرمی کشد، ساعات اولیه و گرم بامداد یک سه شنبه از تیرماه ۹۵ را با یک بی خوابی عمیق پشت سرم میگذارم. یک بی خوابی به بلندای ...

ادامه مطلب »

به میمنت روز قلم: «صدای پای شب شعر»

روز قلم براهالی دیار قلم مبارک باد   دوباره کلک غزل می رود قلم بزند به صفحه ی دل غمدیده رنگِ غم بزند   دوباره قافیه با درد متحد شده است که باز حادثه ی دیگری رقم بزند   رسیده از سفر چاه، کفتری به حضور که حرفهای دلش را در این حرم بزند   صدایِ پای شبِ شعر می ...

ادامه مطلب »

انتشار غزلی از عاکف به همراه دو شعر از شاعران کشور در نشریه کرمان امروز

سرویس خبر: روز گذشته ۱۳ تیرماه۹۵ نشریه کرمان امروز در شماره ۲۳۴۵ خود غزلی از محمدعلی عرب نژاد(عاکف) را به همراه دو سروده از سروده های آقای سهیل پرند شاعری از پایتخت و خانم زهرا وهاب(ساقی) شاعره اصفهانی دو تن از بهترین شاعران کشور را منتشر کرد. پایگاه اطلاع رسانی محمدعلی عرب نژاد ضمن تشکر از جناب آقای فتح نژاد ...

ادامه مطلب »

ادامه یادداشت محمدعلی عربنژاد: کرامات انسانی در عهدنامه مالک اشتر:(قسمت اول)

سرویس خبر: در ادامه مبحث قبل صبح امروز ۹ تیرماه ۹۵ نشریه ذوالفقار کرمان در شماره ۸۴۷ خود قسمت دوم یادداشت محمدعلی عرب نژاد(عاکف) را در ستون دین و انسان خود منتشر کرد: کرامات انسانی در عهدنامه مالک اشتر(قسمت دوم) الگوی مدیریتی حضرت در این نامه مبیّن اهتمام آن امام، بر چند اصل مهم منجمله، انتخاب کارگزاران و مدیران حکومت ...

ادامه مطلب »

حاضر جوابی های تو…

می‌برد دل را شکوه قامت رعنای تو دشت زیبا می‌شود از عطرِ روح افزای تو   شهر اذعان کرده گلها را به وجد آورده است در میانِ بوستان، رقاصی زیبای تو   غنچه‌های نسترن، می‌ریزد از شاخِ لبت باغ، مبهوت است از حاضرجوابی‌های تو   گریه می ریزم به یمن مقدمِ تو بیت بیت می نشیند شبنمِ اشکِ غزل در ...

ادامه مطلب »
bigtheme