در انتظار نان و خرما…

می ریزد امشب از قلم‌ها درد، برگردakef-instagram-6-tir-95

حالا بیا از راه خود، برگرد، برگرد

محضِ خداوندِ کبوترهای چاهی

ای همنشینِ واژه‌های درد! برگرد

شب‌های کوفه، گرمِ لبخند تو بودند

در سینه‌ها حبس است آهِ سرد، برگرد

امشب، تحجُّر در کمینت مانده تا صبح

ای شب ستیز! از راهِ این شبگرد، برگرد

تشنه به خون عدل و انصاف است ای مرد!

شمشیرِ زهرآلودِ یک نامرد برگرد

چشمانمان در انتظار نان و خرماست

بابایِ خوبِ چهره‌های زرد! برگرد

راحت‌ بگویم، مدتی، بی‌تو نشسته

روی ترازوی عدالت گرد، برگرد…

محمدعلی عرب نژاد(عاکف)

canall-sher-akef-1

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...