«مست، تا لحظه افطار»

می‌رسد گاهی از این کوچه‌ی خلوت، خبرتakef-95-28

یک شب از راه بیا، باز نشینم به برت

می‌کند روحِ مرا بین مناجات قنوت

مست، تا لحظه‌ی افطار، حضورِ سحرت

مویِ تو باعث پیدایش شعری دگر است

ریخته بافه‌ای از جنسِ غزل دور سرت

به دلم مانده در این تلخی ایام هنوز

لذت بوسه‌ ای از کنجِ لب پر شکرت

کاش رد می‌شدی از کوچه‌ی ما نیمه شبی

کاش گاهی به من خسته بیفتد گذرت

مطمئنم تو همانی که در این شهر مخوف

به دل آرامش کافی بدهد یک نظرت

در کویرِ دلِ عاکف غزلی کاشته ام

به امیدی که رسد از شب باران، خبرت

canall-sher-akef-1

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...