یک روز زیبا با برو بچه های نشریه ذوالفقار کرمان بیست و هفتم مرداد ماه ۹۵ مدیر مسئول، سردبیر و دوستان شاعر و نویسنده کرمانی
ادامه مطلب »آرشیو برچسب: محمدعلی عرب نژاد شاعر
دیدن…؟!
دیدن، شمیم رایحهای از شنیدن است دیدن، ترانهی شبِ از خود رمیدن است دیدن، شکوهِ ناب ترین شعرِ زندگیست دیدن، کنار قافیهها آرمیدن است دیدن، مرا به سوی هدف سوق میدهد دیدن، شروعِ ثانیههای رسیدن است دیدن، پیام آمده از قعر سینههاست دیدن، به سمتِ قاصدکِ دل دویدن است دیدن، کلام زندهی لبهای داغِ ماست دیدن، ...
ادامه مطلب »بت های این بتخانه…
به مناسبت ورود و دفن شهدای گمنام به کرمان: دارند میآیند مردانی که گمنامند گمنام اما راه حلّ هر معمایند دارند میرقصند همراه سکوتی محض آری چقدر این قاصدکها ناز و آرامند آزادگی را ارمغان آورده میدانند گنجشککان باغ، بندِ دانه و دامند ای آسمانیها! حقیقت را ببارانید اینجا حقیقتهای ما هم غرقِ اوهامند ای ...
ادامه مطلب »عاکف و پدر یک روز تابستانی زیبا
یک روز تایستانی عاکف و پدر در مسیر کرمان تا خانوک ابتدا زیارت گلزار شهدای زنگی آباد ومزار شهید حاج یونس زنگی آبادی بعد هم شهر خانوک و منزل پدربزرگ مادری
ادامه مطلب »وجود محض…
هر زمانی که دلم درگیرِ غفلت میشود معتقد هستم که در حقت خیانت میشود ای وجود محض! ای بودِ مسلم! پیش تو ادعایِ بودنم، دارد جسارت میشود این مسیر آلودگی هرگز نمیبیند به خود هر کسی یک رو شود مرد طریقت می شود بین مغضوبان نشستم جز ضرر حاصل نشد رحمتی فرما که قطعا با محبت میشود ...
ادامه مطلب »حاضر جوابی های تو…
میبرد دل را شکوه قامت رعنای تو دشت زیبا میشود از عطرِ روح افزای تو شهر اذعان کرده گلها را به وجد آورده است در میانِ بوستان، رقاصی زیبای تو غنچههای نسترن، میریزد از شاخِ لبت باغ، مبهوت است از حاضرجوابیهای تو گریه می ریزم به یمن مقدمِ تو بیت بیت می نشیند شبنمِ اشکِ غزل در ...
ادامه مطلب »انتشار دو غزل از عاکف در نشریه ذوالفقار کرمان
به لطف خانم نسترن ابراهیم زاده سردبیر محترم نشریه ذوالفقار کرمان دو شعر از سروده های عاکف در شماره۸۴۳ نشریه ذوالفقار کرمان منتشر شد:
ادامه مطلب »«توبه نامه»
چه قَدَر چشم های تو نازند مثل آهو، شبیه یک بادام خم ابروت مثل یک شمشیر سرخی گونه ات شبیه جام می شود با تو رفت تا دریا با تو باید سوار قایق شد می شود با تو عشق را فهمید می شود با تو مست و عاشق شد زیر این چهره ی پر از خنده صورتی غرق ...
ادامه مطلب »تهمت های بی پایان…
گلهام، پژمردند؛ بر این خاک، نفرین! در دشت، بر سرهای زیر لاک، نفرین! خوابم پریشان است و من درگیر فریاد بر حمله ی کابوس وحشتناک، نفرین!
ادامه مطلب »«جدایی از کسی که…»
کنار تو سخن گفتن از احوالم؛ عجب کاری! بله! انگار که در شوره زاری بذر می کاری
ادامه مطلب »اختتامیه اولین جشنواره شعرآزاد استان کرمان
سرویس خبر: شب گذشته سی ام دیماه محمدعلی عرب نژاد(عاکف) در مراسم اختتامیه اولین جشنواره شعر آزاد استان کرمان که در شهرستان بردسیر برگزار شد حضور یافت. بر اساس این گزارش محمدعلی عرب نژاد به دعوت فرمانداری بردسیر و به همراهی مهندس ایرانمنش معاون سیاسی فرماندار در این مراسم شرکت کرد. به روایت تصویر:
ادامه مطلب »