آرشیو برچسب: غزل

پایان تلگرام و…

#هوالحق صحبت #فیلترینگ_تلگرام این روزها تقریبا به بیشترین بگو مگوی بین ایرانی‌ها تبدیل شده است. این رخ‌داد به هرشکلی و به هر دلیلی به زودی پیش خواهد آمد. آنچه که مسوولین می‌گویند و در ظاهر به تازگی هم به این نتیجه رسیدند!! تلگرام، مضرات اقتصادی برای کشور و مردم دارد و اثرات مخرب اقتصادی بر جامعه می‌گذارد. با اعتماد کامل ...

ادامه مطلب »

دهه شصت: شعر بدون شرح

در یک شب مهتاب، جوانِ دهه‌ی شصت دارد غزلی ناب، جوانِ دهه‌ی شصت دریای دلش موج زده تا که برقصد در پیچشِ گرداب، جوانِ دهه‌ی شصت ای شیخ! به این شیوه خدا را نشناسد در سایه‌ی آداب، جوانِ دهه‌ی شصت انصاف کجا رفته؟ نخواهید؛ ندارد آرامش اعصاب، جوانِ دهه‌ی شصت یک عکسِ به‌جا مانده به دیواره‌ی تاریخ در چنبره‌ی قاب، ...

ادامه مطلب »

درگیر قدم های خیابان

در سینه اگر درد، فراوان شده باشد یک بغضِ غریب است که پنهان شده باشد مانند همان عابر دل‌خسته که در شب درگیرِ قدم‌های خیابان شده باشد؛ ابری شده چشمان پر از دغدغه‌ی من انگار دلم عاشق باران شده باشد دیر آمدی و فکرِ عجیبی به سرم زد گفتم نکند باز پشیمان شده باشد کی می‌شود ای مسئله ساز همه‌ی ...

ادامه مطلب »

“مرگ اقیانوس” تیتر اول نشریه ذوالفقار کرمان

 مصرع “آب با خود می‌برد خاکستر ققنوس را” عنوان اصلی صفحه‌ی نخست این هفته‌ی  نشریه‌ی ذوالفقار کرمان : مرگ اقیانوس عنوان غزل چند روز قبل بنده در سوگ دریادلان نفتکش سانچی بود که این‌هفته، عنوان اصلی صفحه نخست هفته  نامه ذوالفقار کرمان شد. همچنین ستون یک سبد احساس نشریه، به متن کامل این غزل به همراه تعدادی از سروده‌های شاعران ...

ادامه مطلب »

درد چاه…

چشمم ابری و وا نشد بغضم باز باران و باز غوغا شد قطره‌ای بر قلم چکید امشب تا که این بیت‌ها مقفا شد درد صفین و نهروان در دل از زمانی که عدل را آورد مرد لبخندِ بی بضاعت‌ها بر سر چاهِ گریه، تنها شد… *** …مرد، گمنام بود و تنها بود مردِ شب‌های نان و خرما بود نان جو ...

ادامه مطلب »

یادداشتی کم و کوتاه برای همسرم

این فقط یک زن است که می‌تواند ساعت‌ها گذشته از  نیمه شبی، وقتی به هر دلیلی بی‌خوابی به سرش زده باشد برای او که دوستش دارد و خواب رفته‌است عکسنوشته و پست بگذارد و زودتر از همه مثلا تولدش را تبریک بگوید. این تعریف یک زن است یک زن عاشق و این کار مردانه فقط از یک زن بر می‌آید. ...

ادامه مطلب »

اسم آزادی

دلم گرفته چنان از هوای این وادی که خط کشیده دلم دور اسم آزادی خدا گواست در این شهر، یک مسلمان نیست به کفر دلخوشم و آرمان الحادی غریب مانده‌ام؛ ای مرگ! پس بیا دیگر مرا ببر به همان سرزمین اجدادی شدم غریب غزل‌ها درست وقتی که تو در میان قوافی، غریب رخ دادی ندیدمت؛ تو نبودی کنار من هرگز ...

ادامه مطلب »

لاله ی اردیبهشتی

تازگی برگِ لبانم دل به شبنم می دهد باغ دارد از تو تصویری مجسّم می دهد لاله ی اردیبهشتی غرق شوری تازه شد سهم من را باز از آغوشِ تو کم می دهد برگ سیب از گونه ی حوّاییت روییده باز عاقبت کاری به دست پورِ آدم می دهد آرزو دارم ببوسم غنچه ی لبهای دوست رو به من این ...

ادامه مطلب »

شوق وصل

تغزلی پر از بغض و برای عرض خداحافظی، تقدیم به او که حقیقتا آزاده زیست: شده لب تشنه‌ی جامِ پر از لطف تو ساقی‌ها خجالت می‌کشند از روی زیبایت اقاقی‌ها دخیلت می‌شود آینه و سنگ و گل و بلبل گره خورده دل دیوانه‌ام با این تلاقی‌ها درونم مرده شوق وصل اما من یقین دارم از این پس با تو درمان ...

ادامه مطلب »

کبیسه ترین سال…

آخرین پنجشنبه سال۹۵ بعنوان تلخ ترین سال دهه‌ی اخیر و فقدان آنانکه اغلب آسمانی شدنشان هنوز در باور نمی‌گنجد با بیت‌های دست و پا شکسته‌ی یک غزل ناتمام و بغض آلود همراه است: دارد کتاب خاطره شیرازه می‌شود این سال تلخ، بی تو پر آوازه می‌شود در این مسیر درد کجا چیز دیگری با کوه غصه هام هم اندازه می‌شود؟ ...

ادامه مطلب »

اف بر این آتش

سروده‌ای مشترک از چند شاعر جوان کشور تقدیم به آتش‌نشانان قهرمان ساختمان پلاسکو:   زیر آواری و من در زیر آوار غمت دل پریشان مانده ام از سرنوشت مبهمت   چون خلیل آتش به جانت سرد می شد کاش تا من نبودم اینچنین در گیر و دار ماتمت   ابرهاي بغض من بي وقفه باران ميشود اشكهاي من نخواهد بود ...

ادامه مطلب »
bigtheme