✳️سلام و درود بر شما جناب عاکف خودتونو بیشتر معرفی کنید برامون: ?بنام خدا و با سلام: جایی و چیزی برای معرفی بنده نیست جز اینکه ساکن کرمان خیابان بهار کوچهی خرداد پلاک بیست. و اینکه: هرکه از شاعریام نام و نشان ...
ادامه مطلب »یادداشتی کم و کوتاه برای همسرم
این فقط یک زن است که میتواند ساعتها گذشته از نیمه شبی، وقتی به هر دلیلی بیخوابی به سرش زده باشد برای او که دوستش دارد و خواب رفتهاست عکسنوشته و پست بگذارد و زودتر از همه مثلا تولدش را تبریک بگوید. ...
ادامه مطلب »پیام تسلیت
بنام او که باقیست حرفهای ما هنوز ناتمام…. تا نگاه میکنی: وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه با خبر شوی لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود آی ….. ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر ...
ادامه مطلب »تسلیت
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم دوست گرانقدر و برادر عزیزم مداح و ...
ادامه مطلب »امروز جمعه به وقت مادر
در میان انبوه سبزههای خرداد و در آخرین روز ماه شعبان همراه با خستگیهای پیشانی مادرم از باغ پدری برگشتم از وسط شبدرها، از همانجایی که ردی پر رنگ از زحمت پدر هست و دست و دلبازیهای #مادر را به رخ میکشد. ...
ادامه مطلب »خرداد در خیابان مدیریت:
امسال خرداد را متفاوت شروع کردم. عصر امروز درست یکی دو روز بعد از انتخابات خیلی اتفاقی در خیابانهای پایین شهر کرمان پرسه میزدم که به صحنهای متفاوت برخورد کردم وسط چمنهای پارک تفریحی در حوالی خیابان #مدیریت کرمان شخصی که خود ...
ادامه مطلب »اسم آزادی
دلم گرفته چنان از هوای این وادی که خط کشیده دلم دور اسم آزادی خدا گواست در این شهر، یک مسلمان نیست به کفر دلخوشم و آرمان الحادی غریب ماندهام؛ ای مرگ! پس بیا دیگر مرا ببر به همان سرزمین اجدادی شدم ...
ادامه مطلب »تسلیت
آن یاز کز او خانه ی ما جای پری بود سرتا قدمش چون پری از عیب بری بود دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود حضور استاد گرانقدر و برادر بسیار عزیزم جناب آقای فتح ...
ادامه مطلب »تقدیم به معلمان عزیز
قسم به سورهی مریم، به عزم محکمتان قسم به آیهی انسان، به اسم اعظمتان به پاس مهر شما و برای روز شما بهارههای پر از عشق، نذر مقدمتان شب حریریِ اردیبهشت میداند نشسته بر گل تاریخ عطر شبنمتان به مردهی شب جهلید ...
ادامه مطلب »هوالحی
جاری بمان ای چشمه سار کهنهی دوران! تو آشنای دور دست شهر دلهایی خدا را با تمام وجود شاکرم که پس از چندی دومرتبه شاهد جاری شدن آب زلال از قنات شهرم خانوک هستم. بی اغراق، حیات گیاهان و باغستانها و سرزندگی ...
ادامه مطلب »لاله ی اردیبهشتی
تازگی برگِ لبانم دل به شبنم می دهد باغ دارد از تو تصویری مجسّم می دهد لاله ی اردیبهشتی غرق شوری تازه شد سهم من را باز از آغوشِ تو کم می دهد برگ سیب از گونه ی حوّاییت روییده باز عاقبت ...
ادامه مطلب »شوق وصل
تغزلی پر از بغض و برای عرض خداحافظی، تقدیم به او که حقیقتا آزاده زیست: شده لب تشنهی جامِ پر از لطف تو ساقیها خجالت میکشند از روی زیبایت اقاقیها دخیلت میشود آینه و سنگ و گل و بلبل گره خورده دل ...
ادامه مطلب »