جدیدترین غزل زهرا وهاب

میجویمت همیشه تو را توی خوابهام

حتی میان برق نجیب سرابهام

یک عمر توی خلوت خود حبس کردمت

شاید که بی اثربشوند اضطرابهام

تاحرف، حرفِ جاذبه ی چشمهای توست

بی فایده ست صبر منو اجتنابهام

حالا که در حضور دلت خاک میخورد

اسرار جاگرفته به قلب کتابهام؛

میریزی ام بهم که بسوزم بپای تو

من کشته مرده ی تو واین انقلابهام

من پیش از این به سوختنعادت نداشتم

آبی بریز روی همه التهابهام

من انعکاس تلخی برخوردهای تو

از پشت و روی آینه هام و نقابهام

یک روز خسته میشوی و میروی درست

وقتی تو را کلافه کند بازتابهام

«ساقی» اگر خراب شراب نگاه توست

من بی قرار عکس تو در قلب آبهام

حتی بروی دست دلم باد میکند

بی طعم خوب عشق، تمام شرابهام…

زهراوهاب(ساقی)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...