آرشیو برچسب: شعر اصفهان

غزلی جدید از خانم زهرا وهاب(ساقی) با تضمین مصرعی از ارفع کرمانی

ویرانه بی خیال تو ماوای ما نبود (من بی تو غرق دلهره)، معنای ما نبود پیراهنی که دست قضا دوخت برتنم شایسته ی توان و سراپای ما نبود ما را هوای عشق تو رسوای شهر کرد اما به فکر غربت فردای ما نبود «کاری که عشق کرد گمانم خدا نکرد»* رسوا شدیم و شهر دگر جای ما نبود شیطان تبر ...

ادامه مطلب »

جدیدترین غزل زهرا وهاب

میجویمت همیشه تو را توی خوابهام حتی میان برق نجیب سرابهام یک عمر توی خلوت خود حبس کردمت شاید که بی اثربشوند اضطرابهام تاحرف، حرفِ جاذبه ی چشمهای توست بی فایده ست صبر منو اجتنابهام حالا که در حضور دلت خاک میخورد اسرار جاگرفته به قلب کتابهام؛ میریزی ام بهم که بسوزم بپای تو من کشته مرده ی تو واین ...

ادامه مطلب »
bigtheme