امشب بزن به وادی دل، بی‌گدارتر

امشب بزن به وادی دل، بی‌گدارتر
با من بیا به شهرِ جنون، بی قرارتر

سر می‌رسی همیشه‌ی ایام، پر نهیب
هر وقت می‌شود دل من نابکارتر

سر می‌کنم به شهرِ خیالاتِ نشئگی
گاهی بیاد بوسه‌ای از تو خمارتر

ای همسفر! میان غزل‌ها گلی بکار
تا بیت‌های من نشود بی بهارتر

جان‌ می‌دهم بخاطر یک خنده‌ات؛ بخند
حتی اگر بخواهی از این جانثارتر…

مردی کویری‌ام که به تاریخ می‌روم
مدفون به قعرِ خاطره‌ای شوره‌زارتر

دارد مرا دوباره به تحریر می‌کشد
اینبار رنگ زرد رُخم آشکارتر

مستِ غرور، مستِ شعف، مستِ آرزو
سر می‌دهم به پای شما پایدارتر

پرواز می‌کنم به ثریای عاشقی
هر لحظه‌ شاعرانه‌تر و شهریارتر

#محمدعلی_عربنژاد_عاکف

?از مجموعه شعر:
#فلوکستین_بیست

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...