هوالعادل
حکایت سه روز اخیر و زندگی سهروزه در پایتخت به بهانهی شرکت در همایش بینالمللی tod به منظور توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی، حکایت تلخ و شیرینی بود.
توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی(TOD) یکی از الگوهای مدرن جهان در رابطه با توسعهی شهریست که بر محوریت حملونقل همگانی استوار است و شامل بسیاری از ویژگیهای نوشهرسازی و رشد هوشمندانه است. این رویکرد در نگاه اول ضمن دربرداشتن پایههای علمی توسعهی شهری مطلوب از نگاه شهرسازی، به لحاظ زیستمحیطی و دست یابی به رویکرد عدالت اجتماعی در بحث آمد و شد و هچنین نیل به توسعهی ماندگار و اساس حملونقل پایدار، بسیار مطلوب و مناسب به نظر میرسد. این الگو، توسعهی مناسب کاربری زمینی که در آن زندگی می کنیم بر محور حملونقل را مورد توجه ویژه قرار میدهد. توسعهی مبتنی بر حملونقل همگانی از ابعاد مختلف دارای مزایای فراونیست که می توان درباره آن به بحث و تبادل و نظر با صاحبان این فن پرداخت. که مجال آن در اینجا نیست. آنچه که مشهود است بر خلاف وجود قابلیتهای این توسعه و امکان بهرهمندی از مزایایی که دارد کلان شهر تهران نتوانسته است از مسیرهای ترانزیتی حمل و نقل عمومی برای نیل به چنین رویکردی در توسعه استفاده کند. حتی وجود مترو با همه گستردگی اش و با توجه به اینکه یکی پایه های بنیادی این مبحث است در محلات شهری تهران نه تنها نتوانسته در ایجاد محلات جذاب، انسانمحور و مبتنی بر رویکرد توسعه پایدار عمل نماید، بلکه مشکلات آمدو شد اجتماعی فراوانی را نیز بر بسیاری از مناطق تهران بوجود آورده است. به لحاظ تجربی و علمی از آنجا که احداث خطوط مترو در راستای تحقق این الگو بوده است، این سیستم به عنوان توسعهی نقطهای بر محدودههای بلافصل آنها تأثیرگذار بوده است که این تأثیرات میتواند منفی یا مثبت باشد و برای نیل به هدف توسعه با محور حمل و نقل عمومی و رفع نکات و نقاط منفی این پروژه به طور جدی باید مورد آسیب شناسی جدی قرار گیرد.
از این بحث بگذریم!
…و اما در این سه روز متوجه شدم که در هنگامی ما گرم فضای همایش هستیم در گوشه و کنارِ تهران، در سرمای زمستان خبرهای دیگری هم هست:
تهران را دیدم با آسمان دودآلودی که برف و بارانهای امروزی هم قدرت زدودن غبار را از چهرهاش ندارد. اتفاقا در پرواز برگشت در صفحه ای ضمیمه روزنامه اطلاعات حقایق تکان دهنده از آلودگی های “تهران بی هوا” خواندم که در گوشه ای از آن نوشته بود: هر تهرانی، روزی یک ونیم گرم سم خالص استنشاق می کند!!
تهران را دیدم با مترویی شلوغ و مملو از افرادی که از ترافیک و هزینه های بالای مسافربری شهری فراری هستند و با عجله راهروهای مترو را پر کرده اند.
مترویی که حکایتی نسبتا شیرین از دنیای مدرن و صنعت پیشرفته امروزی دارد و اما در کنارش دستفروشان مترو که حکایتی تلخ از اقتصاد متورم شدهی امروز تعریف میکند.
در همین سه شبانه روز، با نگاهی گذرا در لابلای ترافیک خشن و مسیرهای نامشخص و خیابانهای غریب، میشد تا حدی بالا و پایین شهر را به راحتی از هم تمیز داد. غرب و شرق و شمال و جنوب تهران بزرگ، با واژهی غریب مساوات و عدالت نامانوس است.
#محمدعلی_عربنژاد
سوم بهمن ماه۹۶
سلام.مطالب سایت عالیه.ممنون از شما.به امید توفیق روزافزون.
تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو بهترین سایت ها هستید.