آرشیو برچسب: فلوکستین20

امشب بزن به وادی دل، بی‌گدارتر

امشب بزن به وادی دل، بی‌گدارتر با من بیا به شهرِ جنون، بی قرارتر سر می‌رسی همیشه‌ی ایام، پر نهیب هر وقت می‌شود دل من نابکارتر سر می‌کنم به شهرِ خیالاتِ نشئگی گاهی بیاد بوسه‌ای از تو خمارتر ای همسفر! میان غزل‌ها گلی بکار تا بیت‌های من نشود بی بهارتر جان‌ می‌دهم بخاطر یک خنده‌ات؛ بخند حتی اگر بخواهی از ...

ادامه مطلب »

شماره ۱۰۸۷۷ امروز روزنامه “خبرجنوب” صفحه ۱۸

#هوالطیف ?انتشار یکی از سروده‌های مجموعه غزل #فلوکستین_بیست در صفحه ۱۸ (صفحه هنر و اندیشه) شماره ۱۰۸۷۷ امروز روزنامه #خبر_جنوب. از لطف دوستان نشریه بسیار سپاسگزارم درسينه اگر د‌رد‌ فراوان شد‌ه باشد‌ يك بغض غريب است كه پنهان شد‌ه باشد‌ مانند‌ همان عابر د‌ل خسته كه د‌ر شب د‌رگير قد‌م هاي خيابان شد‌ه باشد‌ ابري شد‌ه چشمان پر از د‌غد‌غه ...

ادامه مطلب »

متن منتشر شده امروز در روزنامه “خبرجنوب”:

#هوالمعز متن منتشر شده امروز در روزنامه “خبرجنوب”: ?غزل‌هاي «فلوكستين بيست» ?كتاب «فلوكستين بيست» مجموعه اشعار محمد‌‌ علي عرب نژاد‌‌ خانوكي است د‌‌ر قالب غزل كه توسط انتشارات «متخصصان» د‌‌ر ۹۶ صفحه به چاپ رسيد‌‌ه است. ?د‌‌ر اين مجموعه شاعر، چهل و سه غزل خواند‌‌ني و امروزي را با زباني نو و نگاهي د‌‌قيق به پيرامون خويش ارايه نمود‌‌ه و ...

ادامه مطلب »

دود می‌خواست ببوسد نفسم را دمِ صبح

زلزله رقص‌کنان آمد و دیوار شکست تکیه دادم به دلم، هیبتِ آوار شکست رفتی و خاطره‌ها ماند و من و شورِ غزل ودل از غصه‌ی این حادثه سرشار شکست ارتشِ عشق به جنگِ دل من آمده‌ بود بغضِ یک شهر در این حمله‌ی تاتار شکست مرگ هم در نفسم گم شد و هنگامِ وداع آخرین ثانیه‌هایم، کمرِ دار شکست دود ...

ادامه مطلب »

روی صندلی بیمارستان

#هوالبصیر در زدم کسی باز نکرد تلفن کردم و کسی جواب نداد آیفون بالا و پایین و چپ و راست… خبری نبود پلاستیک حاوی دلستر و کیک‌ها به انگشت اشاره‌ام آونگ شده بود… کمی ایستادم و دوباره برگشتم به سوپر مارکت یک لیوان گرفتم و نشستم روی صندلی فست فودی کناری کمی کیک و دلستر و کمی تا قسمتی فضای ...

ادامه مطلب »

هرزگی قلم بعد از نخوردن آرامش بخش

#هوالحفیظ امروز آرامش‌بخش‌هایم را نخوردم و شاید به همین دلیل می‌خواهم بر خلاف گذشته از نگاهی دیگر و از باب شکرگزاری رسته‌ی شغلی‌ام را تحلیل کنم: من تازگی و شاید کمی دیر به این نتیجه رسیدم که هر روز باید خدا را شکرگزار باشم: به این دلیل که: به لطف خدا و به واسطه‌ی دوستان در سمتی مشغولم که دوستش ...

ادامه مطلب »

هم رنگ کویر

هم‌رنگِ کویر و در غمِ بارانم دل‌مرده شبیهِ آبِ آبادانم یک جرعه‌ غزل، به دست من بسپارید من راهیِ سرزمینِ خوزستانم محمدعلی عربنژاد_عاکف

ادامه مطلب »
bigtheme