🖤تقدیم به مهر:
زمانِ رعد و برق خطبهاش، هنگام طوفانش
زمین میلرزد از آرایههای قهرِ پنهانش
مدد کن ای قلم! امشب که بیپروا زدم دل را
به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش
کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم
کند همت که بِنویسَد فقط یک سطرِ عنوانش
چنان از ساحتِ قدقامتش توحید میریزد
که زانو میزند خلقِ مسلمان، پیش سلمانش
خدا ذیلِ حدیث قدسیِ “لولاکَ یا احمد!”
کشیده نقشهی معماریِ طوبا و رضوانش
دعا کردهست بین گریههایش اهل عصیان را
چنان مستم که میخواهم بمانم غرقِ عصیانش(۱)
به ابرِ رحمتِ چشمش نگاهی میکنم شاید
کند روزی مرا هم مستفیض لطفِ بارانش
شفیعه معنیاش این است: ما یکسر کم آوردیم
ولی او با نگاه مهربانش کرده جبرانش
چنان از علمالاسما پر است آغوش پر مهرش
دهد علامهها را درس، شاگرد دبستانش
اگر از راز خلقت پرده بردارد خدا یکدم
کند یک خلق را شرمندهی لطفِ فراوانش
میانِ دود و دیوار و در این بانوی نامآور
به کف آورده جان را تا کند تقدیم جانانش
دلم میخواهد از ضرب غلاف کینه… اما نه!..
به حکمِ زخمِ یک بازو فراهم نیست امکانش
صدای هق هقِ شاعر، کنار بیتهای درد
کمک کرده، غزل پنهان شود در بیتالاحزانش
#محمدعلی_عرب_نژاد
پی نوشت:
۱_«اِلهی وَ سَیِّدی اَسْئَلُکَ بِالذَّیِنَ اصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیَتِی»