به مناسبت ورود و دفن شهدای گمنام به کرمان:
دارند میآیند مردانی که گمنامند
گمنام اما راه حلّ هر معمایند
دارند میرقصند همراه سکوتی محض
آری چقدر این قاصدکها ناز و آرامند
آزادگی را ارمغان آورده میدانند
گنجشککان باغ، بندِ دانه و دامند
ای آسمانیها! حقیقت را ببارانید
اینجا حقیقتهای ما هم غرقِ اوهامند
ای بینهایتهای مطلق! شرممان اینست:
چندی نجومیهای ما درگیر ارقامند
با ما هم این سُکر سحر را آشنا سازید
این تشنگان که زیر تابوتند، ناکامند
آرام بردارید اینجا استخوانها را
بتهای این بتخانه قدری نازک اندامند
حتی پلاکی هم ندارند این اقاقیها
هشدار! بر فرعونها که مست اهرامند
باید به جرأت گفت: حزبِ اختلاسیها
یک جورهایی هم ردیف حزبِ صدّامند
مشهورها هرگز نمیفهمند عاشق را
وقتی تمام عاشقان شهر گمنامند…