برای حاج علی شفیعی


علی شفیعی فرماندار بم در گفتگو با خبرنگار صدا و سیما:
“عمق فاجعه آنقدر زیاد است که با هیچ جمله‌ای قابل توصیف نیست…”
این از اولین جملاتی بود که در منزل پدری حوالی ساعت هفت صبح جمعه پنجم دی‌ماه سال هشتادودو از رادیو شنیدم و اولین آشنایی من با این چهره‌ی خدوم و عزیز، رقم خورد و صبح شنبه ششم‌دی‌ما که با جمعی از همکاران استانداری کرمان، به بم رفتیم چهره‌ی تکیده و غبارآلود و چشمان خسته و بی‌رمق حاج‌علی را در میان مردم زلزله‌زده و داغدیده‌ی بم، برای اولین مرتبه دیدم.
بعدها در کسوت‌های متعددی مسولیت‌‌پذیری و خدمتگزاری بی‌شائبه‌ی این مرد سراپا اخلاق و حقیقتا بی‌تکلف را در استانداری کرمان و در ادارات تابعه در شهرستان‌های مختلف از جمله زرند و جیرفت، به چشم‌خود شاهد بودم.
سالی که سپری شد، توفیق رفیق بود که همجوار با این مرد بزرگ، در ساختمان معاونت عمرانی استانداری کرمان، کار کردم.
حاج‌علی را در نگاه اول خدمتگزار مردم و در نگاه‌های بعدی بی‌شیله‌پیله، بذله‌گو، متواضع، خوش‌اخلاق، خوش‌مشرب و عاشق معرفی می‌کنم که البته در میان دوستان، ابدا نیاز به معرفی ندارد.
امروز متوجه شدم که به افتخار بازنشستگی نائل آمده که حقیقتا برای او و امثال او یک افتخار بزرگ است.
از حاج‌علی گله‌مندم که بدون خداحافظی رفته تا در آخرین دیدارهای اداری، تنگ در آغوش بگیرمش و پیشانی و دستش را به عشق ببوسم.
به او به دلایل مختلف مدیونم، از او صبر، اخلاق و عشق آموختم.
من اگر ذره‌ای به کارم و استانداری کرمان علاقه دارم به دلیل همنشینی با چنین مردان بی‌ادعاییست که از جان برای مردم مایه گذاشتند.
هر کجا هست خدایا! به سلامت دارش…
محمدعلی عرب نژاد
(عاکف)

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...

شاید به آبروی شما

هوالشهید بد نیست به بهانه‌ی هفته دفاع مقدس این قطعه از جنگ که نگاه دیگری به یک رزمنده دارد، برگرفته از یادداشت‌های پدرم درباره‌ی یک هم‌رزم و همکار را با هم بخوانیم شهید مسعود مستقيمی از همکاران قدیم من در استانداری کرمان ...