حیاط کوچک ما(غزلی از زهره زند)

akef94-124دلم شکسته، چه اندازه شهر، دلگیر است

میان خاطره ها پای من به زنجیر است

نمانده سایه ی سروی به روی آجرها

ز چشم خسته، سرازیر، اشک تقدیر است

به پیش چشم من و خاطرات دیرینم

هزار شاید و اما… هزار تفسیر است

حیاط کوچک ما ،حوض آبی و ماهی

تمام خاطره ایم شبیه تصویر است

در این گذشت زمانه کنار تکبیرم

اذان ماذنه ها هم بدون تاثیر است

تمام شهر صدای مرا شنید؛ اما

به من بگو که چرا خنده هام دلگیر است

#زهره_زند یکم بهمن

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...