کمی تکیده تر از قاب روی دیوارم

کمی تکیده‌تر از قاب روی دیوارم
و از سکوت پر از انتظار سرشارم

چنان گذشت به من عمر، تلخ و بی‌حاصل
به جان عشق از این روزگار بیزارم

به جرم شعر و تغزل شماطتم کردند
به دردِ لعنتیِ شاعری گرفتارم

روانی‌ام؟ به شما چه؟ شما چه می‌فهمید؟
رها کنید مرا در میانِ افکارم

نفس نمانده برایم یکی بیاید کاش
کشان کشان برساند مرا به سیگارم

خیال می‌کنم و هی خیال پشت خیال
یکی نشسته کنارم که دوستش دارم

محمدعلی عرب نژاد

از مجموعه شعر
به وقت پارادیس

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...