بسم رب الشهدا و الصدیقین
فَالْيُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً
بارها شنیده بودیم پیر میکده اینطور گفته است: «شهدا در قهقه ی مستانه شان و در شادی وصولشان عند ربهم یرزقونند.»
این عبارت را خواندیم و شنیدم و این قصه ی جنون و مستی را همگان شنیده ولی هرکسی باور نکرده است چراکه باورش به این سادگی نیست! طلایه داران حماسه و خون و عشق را به آسانی نمیتوان شناخت. آری ما شعارش را بلدیم و شعورش را هنوز نیافته ایم.
خدا به ما شعورش را هم بدهد که از مرداب دوگانگی های مرسوم این روزها نجات پیدا کنیم.
…بگذریم…
وقتی اولین برگ «ره یافتگان کوی وصال» را باز می کنیم؛ آیه هفتاد و چهار سوره نساء به گونه ای خودنمایی می کند که «انسان را در غم آن چهره دلربا، آرامش می بخشد…»
کلامی از از یک جانباز عباس صفت و ابالفضل گونه، مردی از سلاله ی پاک فاطمه سلام الله علیها و خلف راستین پیر سفر کرده انقلاب، در تعریف شهدای این خطه ی لاله پرور و تمجید از جوانان پرشور آن، صفحات نخستین کتاب را عطرآگین کرده است.
دلنوشته ای از سلیمان لشکر ثارالله بهمراه آرزوی این مرد خدا برای پیوستن به کاروان مشتعل مشعل های فرزوان این مسیر نورانی بغض آدمی را می شکافد، اشک ها را سرازیر می سازد و دل ها را صیقل تازه میبخشد…
کلامی ارزشمند در تعریف «شهر خانوک»، از ابرمرد خاورمیانه، حاج قاسم عزیز در ابتدای کتاب آمده است: «خیلی این شهر، ذی قیمت و ارزشمند است؛ جای تعظیم دارد؛ جای تقریب دارد؛ جای ورود با وضو دارد؛ مرحبا به خانوک، مرحبا به مردم خانوک، مرحبا به این دینداری، به وفاداری این مردم به انقلاب به رهبری، به این امتحان بزرگی که پس دادند.»
نمره ی بیست را میتوان به بیستمین صفحه ی این کتاب داد. این صفحه بوی کاغذ و مرکب نمیدهد یک مشام قدسی میتواند از آن عطر و بوی سردار وحدت و امنیت خانوک را استشمام کند. در آنجا که آمده است:
«… تهیه و تدوین آن نخستین بار توسط «سردار شهید حاج حسین اسدی» طی سال ۱۳۷۷ آغاز شد، همان سال گروهی با مدیریت ایشان تشکیل و اقدام به جمع آوری آثار و مصاحبه با خانواده های شهدا نمودند و گروه پژوهشی خود را وامدار اطلاعاتی می بیند که برآمده از تلاش های خالصانه و عاشقانه ی این شهید عزیز و گروه همراهش بوده است…»
این کتاب ثمره ی حرکت ابتدایی مرد مردان خانوک، حاج حسین عزیز است. آری او بحق سرپرست اصلی گردآورندگان این کتاب است و مرحبا به آنانکه یقین دارند مدیریتِ اصلی را در گردآوریِ این مجموعه ی نفیس روح بلند این «شهید مسعود» بر عهده داشته و دارد.
ورق به ورق، برگ به برگ و صفحه به صفحه ی این کتاب عطر و بویِ عشق، ایثار، مردانگی، فتوت، آزادگی، آزادی، اخلاص، مرام، عرفان، اخلاق و شهادت دارد.
هدف بار ارزش محمود انصاری، مزه ی اسلام حسین اسدی(حبیب)، مرگ با افتخار عباس وصال، رساله ی امام علی اسدی(ابراهیم)، بوی شهادت سید احمد(محمود)مهدوی، ندای تکبیر علیرضا عرب نژاد(محمد)، امضای سند شهادت مجید اسدی(حاجی)، سخنان آرامش بخش مجید اسدی(یدالله)، آخرین خدا حافظی اکبر حسن پور، اولین تماس دریافتی احمد عرب پور(مختار)، وظیفه ی دینی حسین اسدی(محمد)، آخرین قطره ی خون علیرضا عرب نژاد(مهدی)، قدرت جاذبه ی عبدالله عرب نژاد، قلب مهربان حمید نخعی، ضریب هوشی بالای سعید عرب نژاد، دست های کوچک عباس اسدی(محمد)، درس مبارزه ی حمید عرب نژاد، نشانی حمید(حسین) عرب نژاد(اکبر)، پرواز به ملکوت عبدالرضا اسدی، فلسفه ی پاسدار شدن عباس عرب نژاد(علی)، فریاد جاء الحق محمد کاظم عرب نژاد، عمل به قول مهدی عرب نژاد(علی)، عشق به امام علی عرب نژاد(حسین)، سجده ی شکر حسن اسدی، سرعت عمل مهدی اسدی(محمد)، سرنوشت رضا مهدوی، عهد با خدای محمد اسدی، سر نترس محمجواد زادخوش، شهادت در کنار فرمانده ماشالله جوکار، غبطه به مقام برادر سید رضا(علی) مهدوی، اجر زیاد محمود عرب پور(محمد)، روزنامه دیواری علی عرب پور، شب چهلم مهدی اسدی(محمد)، تاسیس کتابخانه ی مهدی عرب نژاد(اکبر)، قطار سرنوشت سیدمحمود اسدی، صندوق قرض الحسنه ی محمدحسین عرب نژاد، تزکیه نفس حسین عرب نژاد، نعمت بزرگ علی اصغر اسدی، امتحان پر دردسر عباس عرب نژاد(علی)، گروه پیف پاف حیدر عرب نژاد، یک تار موی مهدی مهدوی(محمد)، رقص شهادت جابر مهدوی، التماس نزد خدای محمد بیدویی نژاد، فریاد تکبیر مهدی مهدوی(موسی)، درد دل با قاب عکس سید عبدالرسول مهدوی، احترام به قانون حاج باقر منصوری، قول شفاعت عبدالحسین عرب نژاد، درک عمیق محمدعلی عرب نژاد، غیرت و مردانگی محمود احمدی، حق الناس عباس برهان نژاد، فداکاری مسلم مهدوی، میوه های بهشتی مجید مهدوی، مرگ شهادت گونه ی محمود منصوری و خط امام بر روی عکس حاج حسین اسدی(شهید مسعود) همه و همه حاوی نکاتی پر معنا و مفهوم و دارای ارزشهایی والا و زیباست که در تراوشات ناقص و بی مقدار قلم کوچک ما نمیگنجد.
در حد و اندازه ی این حرف ها نیستم؛ اما بر خود فرض میدانم از سرکار خانم وجیهه ی پور ده شیخی تشکر کنم و دست برادران عزیزم جناب آقای مهدی اسدی و حبیب الله اسدی را میبوسم و برای همه ی خاطره پردازان، خانواده های معزز شهدا، ایثارگران و جانبازان شهر خانوک و دست اندکاران چاپ و نشر این کتاب در گروه تدوین آثار و نشر اخلاقیات شهدای شهرستان زرند دعا میکنم و با همه ی آلودگی های ظاهری وباطنی که در وجود سرار عیب خود دارم، امیدوارم مسیری برایم باز شود که عاقبت بخیر شده و شفاعت مردی بزرگ و ناشناخته همچون «سردار شهید حاج حسین اسدی» نصیبم گردد.
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک و احشُرنا مع الشهدا و الصدیقین.
محمدعلی عرب نژاد خانوکی
چهارم دی ماه نود و سه