#هوالحفیظ
امروز آرامشبخشهایم را نخوردم و شاید به همین دلیل میخواهم بر خلاف گذشته از نگاهی دیگر و از باب شکرگزاری رستهی شغلیام را تحلیل کنم:
من تازگی و شاید کمی دیر به این نتیجه رسیدم که هر روز باید خدا را شکرگزار باشم:
به این دلیل که: به لطف خدا و به واسطهی دوستان در سمتی مشغولم که دوستش دارم.
به این دلیل که: حداقل تا این لحظه زیر بار چاپلوسی هیچ مدیری نرفتم
به این دلیل که: تا مرز اخراج رفتم اما هرگز با زور و تحکم مدارا نکردم.
به این دلیل که: بر خلاف میل و اعتقادم کاری انجام ندادم
به این دلیل که: #هیزی و #دزدی و سوءاستفاده از موقعیت شغلیام نداشتم.
به این دلیل که: مثل خیلیها برای مدیر شدن و گرفتن #پست #ریاست لهله نزدم
به این دلیل که: به موقعیت شغلی و پیشرفت دیگران حسادت نکردم
به این دلیل که: با همهی مشکلات مالی که داشتم هییییچ زمانی در حضور مدیران از کمی حقوق و مزایایم گلهمند نبودم.
به این دلیل که: نه #رشوه دادم و نه رشوه گرفتم
و حتی وقتی پا داده است در مقابل #نامردی رشوهبگیران از آبرویشان دفاع کردم … با احترام به همهی #مشاغل و همهی صنوف، خدا را شکر میکنم که بعنوان مثال یک #پاسدار نیستم چراکه در این لباس مقدس، نباید حرف نامربوط زد و من گاهی میزنم؛ نباید به دلخواه رفتار کرد و من گاهی رفتار میکنم و آن وقت است که لباس پاسداری، بر تنم تبدیل به لباس #تزویر و #ریا میشود و طبق وعدهای که به ما دادهاند برای اهل تزویر جایی بهتر از #جهنم سراغ ندارم.
خدا را هزار مرتبه شکر که #قاضی هم نشدم چراکه شنیدم که از هر چهارقاضی سهنفرشان به جهنم میروند و من جهنم را دوست ندارم.
دوستان جان! شما را به خدا شبیه چهار-پنج حسودی که دورم را گرفتند این حرفها را پای خودستایی نگذارید.
من خدا را شاکرم که یک #مهندسم و نهایت وظیفهای که دارم حول محور #عمران و خدمت به مردم چرخ میخورد و مطمئنم خدا هم با مهندسانی که سازهی ایمنی برای مردم بسازند قطعا مهربان خواهد بود.
هرکسی با هر نسبت سببی و نسبی که به من دارد هرچه میخواهد بگوید و هرگونه میخواهد قضاوت کند. خدای محمد را شاهد میگیرم که دین را ملجایی برای گذراندن امور دنیایم قرار ندادم.
گاهی هم که به سرم میزند #شاعری میکنم که به خیالم این یکی را هم خدا پای #عاشق_پیشگی و #دیوانگی ام خواهد گذاشت.
پس به قول بچهگیهایم:
#بی_خیال_فاطی
#محمدعلی_عربنژاد_عاکف