ابیاتی از دو غزل عاکف سیاه مشق شده توسط یکی از دوستان اصفهانی جناب آقای شهرام راستی:
مذهب عاکف تمامش نمی از لبخند توست
آخرش تسلیم اسلام نگاهت می شوم…
#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلافنظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحثهای جدی کشیده میشود و بعضا جدالمان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشهی دخترم، خیلی ...
چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه بهجای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ بهجای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقهی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که میزند انگار دکترای ...
🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبهاش، هنگام طوفانش زمین میلرزد از آرایههای قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بیپروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...