دیدن، شمیم رایحهای از شنیدن است
دیدن، ترانهی شبِ از خود رمیدن است
دیدن، شکوهِ ناب ترین شعرِ زندگیست
دیدن، کنار قافیهها آرمیدن است
دیدن، مرا به سوی هدف سوق میدهد
دیدن، شروعِ ثانیههای رسیدن است
دیدن، پیام آمده از قعر سینههاست
دیدن، به سمتِ قاصدکِ دل دویدن است
دیدن، کلام زندهی لبهای داغِ ماست
دیدن، شبیهِ حادثهی بوسه چیدن است
دیدن، همان رها شدن از سرزمین ظلم،
دیدن، به آسمانِ شرافت، پریدن است
برگشتهام به شعر بلند گذشتهها
فهمیدهام تمامیِ تاریخ، دیدن است
***
بداهه ای در سمینار دیدن- کرمان ۶مرداد۹۵
محمدعلی عرب نژاد(عاکف)