حاضر جوابی های تو…

می‌برد دل را شکوه قامت رعنای تو

دشت زیبا می‌شود از عطرِ روح افزای تو

 

شهر اذعان کرده گلها را به وجد آورده است

در میانِ بوستان، رقاصی زیبای تو

 

غنچه‌های نسترن، می‌ریزد از شاخِ لبت

باغ، مبهوت است از حاضرجوابی‌های تو

 

گریه می ریزم به یمن مقدمِ تو بیت بیت

می نشیند شبنمِ اشکِ غزل در پای تو

 

می تراود یک بغل شعرِ پر از ایهام و عشق

تازگی‌ها از بیانِ تازه و شیوای تو

 

می‌رسد روزی که آخر در دلت جا می‌کنم

می‌خزم در سایه‌ی لبخند بی همتای تو

 

غمزه‌ای کن شعر عاکف را کمی تغییر ده

در میان بیت هایم مانده خالی جای تو

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...