جاده آسفالت ریحانه

یخ زده ی سرمای ماه مجهولم

جامانده ام

در حسرت یک قاب

در حسرت انتشار یک کتاب

در حسرت گفتن حرفهای بی ربط و مربوط

در محدب ترین قوس آینه های وارونه

در جاده آسفالت شده ی ریحانه

و در قلابی ترین عکس مرد دوهزار چهره

که

همچنان در دست های مرموز برف های سیاه قله میرقصد

آبرویم

عزتم

استقلالم

ادبیاتم

عشقم

در گرو یک تعهد لعنتیست

من اینم:

یک «عین» به «کاف» نرسیده

زخم خورده ی «نون» و «میم»

و بازیچه ی «شین» و «سین»

اما صبورم

همراه با خودنمایی یک کتاب سه جلدی

در دکوری خانه ام می خندم

یک ترک تحصیل کرده از نسل انقلاب فرهنگی

متعهدترین عاشقم

مرا با تاخیر مثنوی ام تنها بگذارید

«برجام» به «فرجام» رسید

و من

شاعری که

همچنان در لابلای تحریم واژه هایم

از حق مسلم خود گذشته ام…

«عاکف-۲۸دی ماه ۹۴»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...