همرنگِ کویر و در غمِ بارانم دلمرده شبیهِ آبِ آبادانم یک جرعه غزل، به دست من بسپارید من راهیِ سرزمینِ خوزستانم محمدعلی عربنژاد_عاکف
ادامه مطلب »آرشیو برچسب: سایت عاکف کرمانی
فلوکستین بیست لطف دوستان و ۲۰ خرداد
هوالرفیق اگر به آخرین پست بنده در اینستا مراجعه کنید عکس و متن حاکی از آن است که از چندی قبل به دلایلی منجمله پیگیری برای چاپ فلوکستین بیست ، در فضای مجازی آنچنان حضور و فعالیتی نداشتم و امشب که طبق عادت هرشبه خواستم دقایقی به برخی کانالهای خبری وادبی و صفحات اینستا سری بزنم متوجه محبت فراوان دوستان ...
ادامه مطلب »پایان تلگرام و…
#هوالحق صحبت #فیلترینگ_تلگرام این روزها تقریبا به بیشترین بگو مگوی بین ایرانیها تبدیل شده است. این رخداد به هرشکلی و به هر دلیلی به زودی پیش خواهد آمد. آنچه که مسوولین میگویند و در ظاهر به تازگی هم به این نتیجه رسیدند!! تلگرام، مضرات اقتصادی برای کشور و مردم دارد و اثرات مخرب اقتصادی بر جامعه میگذارد. با اعتماد کامل ...
ادامه مطلب »پیام تبریک عید نوروز
بنام حضرت دوست درود خدا به امام هادی علیهالسلام فصل بهار، نشانهی زندگی و شکفتنی دوباره در باغستان معرفت و ترغیب به شروعی تازه است. فرودین، به ما میآموزد که زیستن بعد از مرگ وجود دارد و یک زیبایی مضاعف به همراه خواهد داشت. ضمن تسلیت سالروز شهادت دهمین ستارهی آسمان امامت حضرت هادی علیهالسلام، رسیدن نوروز باستانی را در ...
ادامه مطلب »دهه شصت: شعر بدون شرح
در یک شب مهتاب، جوانِ دههی شصت دارد غزلی ناب، جوانِ دههی شصت دریای دلش موج زده تا که برقصد در پیچشِ گرداب، جوانِ دههی شصت ای شیخ! به این شیوه خدا را نشناسد در سایهی آداب، جوانِ دههی شصت انصاف کجا رفته؟ نخواهید؛ ندارد آرامش اعصاب، جوانِ دههی شصت یک عکسِ بهجا مانده به دیوارهی تاریخ در چنبرهی قاب، ...
ادامه مطلب »ارتش عشق
زلزله رقصکنان آمد و دیوار شکست تکیه دادم به دلم، هیبتِ آوار شکست رفتی و خاطرهها ماند و من و شورِ غزل ودل از غصهی این حادثه سرشار شکست ارتشِ عشق به جنگِ دل من آمده بود بغضِ یک شهر در این حملهی تاتار شکست مرگ هم در نفسم گم شد و هنگامِ وداع آخرین ثانیههایم، کمرِ دار شکست دود ...
ادامه مطلب »اسم آزادی
دلم گرفته چنان از هوای این وادی که خط کشیده دلم دور اسم آزادی خدا گواست در این شهر، یک مسلمان نیست به کفر دلخوشم و آرمان الحادی غریب ماندهام؛ ای مرگ! پس بیا دیگر مرا ببر به همان سرزمین اجدادی شدم غریب غزلها درست وقتی که تو در میان قوافی، غریب رخ دادی ندیدمت؛ تو نبودی کنار من هرگز ...
ادامه مطلب »لاله ی اردیبهشتی
تازگی برگِ لبانم دل به شبنم می دهد باغ دارد از تو تصویری مجسّم می دهد لاله ی اردیبهشتی غرق شوری تازه شد سهم من را باز از آغوشِ تو کم می دهد برگ سیب از گونه ی حوّاییت روییده باز عاقبت کاری به دست پورِ آدم می دهد آرزو دارم ببوسم غنچه ی لبهای دوست رو به من این ...
ادامه مطلب »کبیسه ترین سال…
آخرین پنجشنبه سال۹۵ بعنوان تلخ ترین سال دههی اخیر و فقدان آنانکه اغلب آسمانی شدنشان هنوز در باور نمیگنجد با بیتهای دست و پا شکستهی یک غزل ناتمام و بغض آلود همراه است: دارد کتاب خاطره شیرازه میشود این سال تلخ، بی تو پر آوازه میشود در این مسیر درد کجا چیز دیگری با کوه غصه هام هم اندازه میشود؟ ...
ادامه مطلب »واقعیت مطلق
شهید واژه ایست که در مقابل آن صددرصد کم میآورم… هرچند این این داستان، افسانه نیست و یک واقعیت مطلق است؛ باید اعتراف کرد این باور ارزشمند و تاریخ ساز را نمی فهمم و هضم نمی کنم… براستی چگونه برای دستیابی به آرمان، باید از جان گذشت؟!؟ عاکف-۲۲اسفند۹۵
ادامه مطلب »بگذارید بخوابیم به گورستان ها…
به نظر می رسد دوران ارتباط های فراگیر کنونی، در حال نقاشی تصویر جهانی خالی از اخلاق انسانیست. روزگاری، اهالی “قلم” و “هنر” وجدان بیدار این جامعه بودند. و گاهی سعی داشتند با نشان دادن سیاهی و سپیدی، روح افراد جامعه را به تکاپو وا دارند. امروز روح بیدار و وجدان بزرگ جامعه کجاست و در چه جایگاهی قرار گرفته ...
ادامه مطلب »