تغزلی پر از بغض و برای عرض خداحافظی، تقدیم به او که حقیقتا آزاده زیست: شده لب تشنهی جامِ پر از لطف تو ساقیها خجالت میکشند از روی زیبایت اقاقیها دخیلت میشود آینه و سنگ و گل و بلبل گره خورده دل دیوانهام با این تلاقیها درونم مرده شوق وصل اما من یقین دارم از این پس با تو درمان ...
ادامه مطلب »