بداهه ای در بازگشت از سفر مشهد و حال و هوای خاص حرم:
«بچه ماهی»
نوشتم باز هم پیش تو شعرِ بیپناهی را
مقفا کرده ام تصویرهای “یاالهی” را
رمیده آهویی از بند صیاد و یقین دارد
مداوا میکند چشمِ تو دردِ بیپناهی را
تمنا می کنم از خشکی ساحل ببر دیگر
به دریای پر از مهرِ خودت این بچه ماهی را
تو نور مطلقی؛ خورشید عشقی؛ یک نفر اینجا
برایت ارمغان آورده کلی روسیاهی را
گدا در بین دربانانِ تو، یا ایهاالسلطان!
تماشا میکند در صحن هایت لطفِ شاهی را
دلیلم باش؛ سرگردان و حیران و پریشانم
نشان ده مقصدِ جامانده ی بین دوراهی را
کبوترهای این وادی! زمانِ دانه برچیدن
بیاد آرید گاهی هم کبوترهای چاهی را
کنار کوهی از حسرت میان هق هق عاکف
دوباره شاعری تر کرده کاغذهای کاهی را
محمدعلی عرب نژاد(عاکف)
***
طراحی عکس: دوست عزیز کرمانی جناب آقای کامبیز افتخاری