سینه ام مجروح اما مالامال از لطف دوستان…

درود به همه‌ی آنها که هستند؛
آنقدر سینه‌ی مجروحم، مالامال از لطف بی‌اندازه‌ی دوستان است  که هیچ واژه‌ای برای تشکر و قدردانی پیدا نمی‌کنم.
پدربزرگم رفت و من که بهت زده‌ی این اتفاقم؛ به‌ گونه‌ای مورد عطوفت دوستان عزیز هستم که نمی‌دانم با کدام عبارت از مهربانی آنها تشکر کنم.
همه‌ی آنها که نگذاشتند چهاردهم تیر‌ماه امسال در درد جدایی از پدربزرگم، به‌تنهایی غصه بخورم و به تنهایی اشک بریزم.
همه‌ی آنها که بودند و به هر شکلی و از هر طریقی ابراز همدردی کردند و تسلیت گفتند و شریک غصه‌‌ام شدند.
دوستان عزیزم! من در کمال فروتنی و با عشق، دست تک‌تک شما را_که در کنارم حضوری پر از مهر دارید_می‌بوسم و از همه‌ی شما می‌خواهم برای آرامش روح پدربزرگم دعا کنید.
و اما
پدربزرگ عزیزم!
هرگز باورم نمی‌شد که امسال قرار است در #روز_قلم برای نبودن تو بنویسم:

رفتی و چتر عاطفه ها رفت از سرم
رفتی ولی نبودن تو نیست باورم

ای سنگ‌زیر خسته ترین آسیاب شهر
با طعم‌تلخ صبر تو من آشناترم

تکلیف من بدون تو آیا چه می شود
مانده است روی دست من اندوه آخرم…

محمدعلی عربنژاد عاکف


دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...