درگیر قدم های خیابان

در سینه اگر درد، فراوان شده باشد
یک بغضِ غریب است که پنهان شده باشد

مانند همان عابر دل‌خسته که در شب
درگیرِ قدم‌های خیابان شده باشد؛

ابری شده چشمان پر از دغدغه‌ی من
انگار دلم عاشق باران شده باشد

دیر آمدی و فکرِ عجیبی به سرم زد
گفتم نکند باز پشیمان شده باشد

کی می‌شود ای مسئله ساز همه‌ی عمر!
یک روز معمای تو آسان شده باشد؟

چشمک زدی و شهر به هم ریخته؛ شاید
والیِ قجر حاکمِ کرمان شده باشد

این دل، که به دریازده امشب به گمانم
بایست که آماده‌ی طوفان شده باشد

با شیخ، بگویید بیاید به شبِ شعر
شاید که خدا خواست مسلمان شده باشد

من منتظرم تا برسد صبحِ قیامت
روزی که خدا عاشقِ انسان شده باشد

محمدعلی عرب نژاد
م.عاکف

1 دیدگاه

  1. سلام و احترام خدمت مدیر وبسایت
    بنده از مطالب سایت شما لذت بردم و استفاده کردم تبریک میگم سایت خوبی دارید باز هم مطالب وبسایت شمارو پیگیری و استفاده خواهم کرد

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...