شعر آقای سهیل پرند در جواب به یکی از غزلیات عاکف

جناب آقای سهیل پرند در پاسخ به یکی از غزلیات محمدعلی عرب نژاد(عاکف) دو بیت بداهه ی زیبا را برای ما ارسال کردند.

ضمن تشکر از ایشان غزل و پاسخ جناب پرند از نظر خوانندگان عزیز می گذرد:

غزل عاکف:

وقتی که آسمانِ دلم، بی فروغ شد

شهرِ هزار فتنه، دوباره شلوغ شد

من راست گفتم و اَحدی باورش نکرد

کلّ صداقتی که تمامش دروغ شد!

دلتنگِ گرمیِ بغلی نرم، در سکوت

اشکی رسید و باز، زمانِ نبوغ شد

دستم شکوهِ قامتِ تردید را شکست

آنشب بدونِ فاصله، فصلِ بلوغ شد

دارد کسی تمام مرا شخم می زند

این دردِ لاعلاج همانند یوغ شد

یادش نمانده عاکف از این قصه، هیچ چیز

…وقتی که آسمان دلم بی فروغ شد.

بداهه ی زیبای جناب آقای پرند:

عاکف! تو آسمان دلت بی فروغ نیست

اینجا کسی که عاشق شهر شلوغ نیست

زود آمدی و فصل نون است سمت ما

ای خوب من! فصل جنون بی بلوغ نیست…

1 دیدگاه

  1. سلام خدمت استاد عاکف عزیز
    شعر شما و شعر جناب پرند بسیار دلنشین و روان بود. زبان امروزی داشت من شاعر نیستم ولی شعر رو دوست دارم و میفهمم
    مناظراه ای ادبی و عالی بود.
    برقرار باشید استاد

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
x

شاید بپسندید

مسمومیت دانش‌آموزان

#هوالعزیز گاهی بر سر برخی مسائل اجتماعی و یا حتی اعتقادی با دخترم اختلاف‌نظرهای جدی دارم و برخی مواقع این اختلاف نظرها به بحث‌های جدی کشیده می‌شود و بعضا جدال‌مان بشدت بالا می گیرد، با اینکه برایم آینده و اندیشه‌ی دخترم، خیلی ...

چه کسی جاسوس است؟

چه کسی جاسوس است؟! بدون مقدمه اینکه به‌جای یک عقیق دو عدد به انگشتانش دارد؛ به‌جای یک اثر ، سه اثر سجده بر پیشانی دارد؛ یقه‌ی پیراهنش را هم تا آخر بسته است؛ ته ریش هم دارد؛ حرف هم که می‌زند انگار دکترای ...

تقدیم به مهر

🖤تقدیم به مهر: زمانِ رعد و برق خطبه‌اش، هنگام طوفانش زمین می‌لرزد از آرایه‌های قهرِ پنهانش مدد کن ای قلم! امشب که بی‌پروا زدم دل را به اقیانوس مواجی که پیدا نیست پایانش کتابی مملوِ از فضل است و باید عالَمی عالِم ...